گلوبندگی
لغتنامه دهخدا
گلوبندگی . [ گ ُ / گ َ ب َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) شکم خوارگی . شهوت طعام :
ز ده گونه ریچال و ده گونه با
گلوبندگی هر یکی را سزا.
رجوع به گلوبنده شود.
ز ده گونه ریچال و ده گونه با
گلوبندگی هر یکی را سزا.
ابوشکور.
رجوع به گلوبنده شود.