ترجمه مقاله

گلو

لغت‌نامه دهخدا

گلو. [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 55000گزی جنوب باختری و 6000گزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب . هوای آن سرد و دارای 200 تن سکنه است . آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و خرما است . شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
ترجمه مقاله