ترجمه مقاله

گلی

لغت‌نامه دهخدا

گلی . [ گ ِ ] (ص نسبی ) گل آلود. گلناک . آلوده به گل . منسوب به گل و خاکی . || سفالی و ساخته شده از گل . (ناظم الاطباء).
- امثال :
عمر گلی است ، سخت بداخم . عظیم ترش رو.
گلی برای کسی آب گرفتن ؛ در تداول عامه ، مقدمات زیان یا آسیب برای کسی فراهم ساختن . برای او مایه گرفتن .
ترجمه مقاله