گل برافشاندن
لغتنامه دهخدا
گل برافشاندن . [ گ ُ ب َ اَ دَ] (مص مرکب ) گلریزان کردن . گل پاشاندن :
بیا تا گل برافشانیم و می درساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم .
رجوع به گل افشاندن شود.
بیا تا گل برافشانیم و می درساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم .
حافظ.
رجوع به گل افشاندن شود.