گل مخمل
لغتنامه دهخدا
گل مخمل . [ گ ُ ل ِ م َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلهایی که در میان مخمل بافند. (آنندراج ) :
دردسر فرشی است زیر بوریای فقر ما
از گل مخمل گلاب خواب میبایدکشید.
دردسر فرشی است زیر بوریای فقر ما
از گل مخمل گلاب خواب میبایدکشید.
محمداسحاق شوکت (از آنندراج ).