ترجمه مقاله

گمراه گردیدن

لغت‌نامه دهخدا

گمراه گردیدن . [ گ ُ گ َ دی دَ ] (مص مرکب )بیره شدن . روگردان شدن . (ناظم الاطباء) :
به دشتی که گمراه گردی مپوی .

اسدی .


گمراه گردم از خود تا تو رهم نمایی
از من مرا چه خیزد دوا کنون که تو مرایی .

خاقانی .


و رجوع به گمراه و گمراه شدن و گمراه گشتن شود.
ترجمه مقاله