گنبد ساختن
لغتنامه دهخدا
گنبد ساختن . [ گُم ْ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از سرین خود برداشتن برای فعل بد. (غیاث ) (آنندراج ) :
فرداست که بهر یک لب نان پسرت
گنبد سازد به صنعت چارمنار.
فرداست که بهر یک لب نان پسرت
گنبد سازد به صنعت چارمنار.
ملاطغرا (از آنندراج ).