ترجمه مقاله

گنجینه

لغت‌نامه دهخدا

گنجینه . [ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) ترکان گنجینه گروهی مردمانند [ درحدود ماوراءالنهر ] اندک و اندر کوهی که میان ختلان و چغانیانیه اندر دره ای نشسته اند. و جایی سخت استواراست و این مردمانی اند دزدپیشه ، کاروان شکن و شوخ روی و اندران دزدی جوانمردپیشه و ایشان تا سی فرسنگ و چهل فرسنگ از گرد آن ناحیت خویش بروند به دزدی و ایشان با امیر ختلان و آن چغانیان پیوستگی نمایند. (حدود العالم ). خوارزمی می نویسد: «الهیاطله جیل من الناس کانت لهم شوکة و کانت لهم بلاد طخارستان و اتراک خلج و کنجینه من بقایاهم ». (مفاتیح العلوم چ مصر ص 119).
ترجمه مقاله