ترجمه مقاله

گندامویه

لغت‌نامه دهخدا

گندامویه . [ گ َ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) پرهای زرد و کوچک بچه های طیور. (آنندراج ). زَغَب : اِزغاب ؛ گندامویه برآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || موی نخستین که بالای اندام طفل روید. (آنندراج ). موهای کودک تازه زائیده شده . (ناظم الاطباء). زَغَب . || جفت کودک که با آن ازمادر زاده شود و آنرا به عربی زغب گویند. (شعوری ج 2ص 306). زغب در عربی بمعنی اول و دوم است که ذکر شد و این معنی که شعوری آورده در جای دیگر یافته نشد.
ترجمه مقاله