گندا
لغتنامه دهخدا
گندا. [ گ ُ ] (ص ،اِ) فیلسوف و دانا. (از لغت فرس اسدی ) :
پیلان ترا رفتن باد است و تن کوه
دندان نهنگ و دل و اندیشه ٔ گندا.
رجوع به کُندا شود.
پیلان ترا رفتن باد است و تن کوه
دندان نهنگ و دل و اندیشه ٔ گندا.
عنصری (از لغت فرس ).
رجوع به کُندا شود.