گندناگون
لغتنامه دهخدا
گندناگون . [ گ َ دَ] (ص مرکب ) به معنی سبزرنگ باشد، چه گون به معنی رنگ و لون هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). کنایه از سبزرنگ مایل به اندک سیاهی . (غیاث اللغات ) :
به چرخ گندناگون بر دو نان بینی ز یک خوشه
که یک دیگ تو را گشنیز ناید زآن دو تا نانش .
به چرخ گندناگون بر دو نان بینی ز یک خوشه
که یک دیگ تو را گشنیز ناید زآن دو تا نانش .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 212).