ترجمه مقاله

گنده پز

لغت‌نامه دهخدا

گنده پز. [ گ َ دَ / دِ پ َ ] (نف مرکب ) آنکه چیزهای پست و متعفن پزد، چون شکنبه و روده و امثال آن . || آنکه بد پزد :
اوستاد تمام گنده پزان .

شیخ بهائی .


- امثال :
هر گنده پزی را گنده خوری است . (از شاهد صادق )، نظیر: هر گنده خوری را گنده پزی می باید. (از مجموعه ٔ امثال چ هند) (امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1973).
رجوع به گنده پزی شود.
ترجمه مقاله