گنده چی
لغتنامه دهخدا
گنده چی . [ گ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) رشیدی در ذیل گُنده آرد: کوفته که مدور و بزرگ ساخته در میان آتش اندازند، و گنده چی تصغیر آن یعنی گنده ٔ کوچک ، احمد اطعمه گوید :
تا که بود گنده چی امرد ابروترش
تا که بود حلقه چی شاهد شیرین دهن .
رجوع به گنده شود.
تا که بود گنده چی امرد ابروترش
تا که بود حلقه چی شاهد شیرین دهن .
بسحاق اطعمه .
رجوع به گنده شود.