گندولغتنامه دهخداگندو. [ گ َ ] (اِ) شان عسل باشد. (آنندراج ) (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 304). کندو و آوندی که در آن زنبوران عسل را نگاه می دارند. (ناظم الاطباء). رجوع به کندو شود.