ترجمه مقاله

گنوره

لغت‌نامه دهخدا

گنوره . [ گ ُ رَ /رِ ] (ص ) به معنی کننده و سازنده باشد، یعنی شخصی که کاری میکند و چیزی می سازد. (برهان ) (آنندراج ). برساخته ٔ دساتیر. در فرهنگ دساتیر (ص 261) آمده : «کنور (با کاف تازی ) به ضم اول و سکون نون و فتح واو به معنی کننده است که فاعل باشد. از دساتیر این معنی مرقوم شد». (برهان قاطع چ معین ص 1928، تصحیحات و اضافات ).
ترجمه مقاله