ترجمه مقاله

گوان

لغت‌نامه دهخدا

گوان . [ گ َ ] (اِ) جمع گو است که پهلوانان و دلیران وشجاعان با شکوه و نهیب باشند. (برهان ) :
بدان ای دلاور یل پهلوان
که بادی همه سال پشت گوان .

(گرشاسب نامه ).


|| (اِخ ) نام مبارز بود. (لغت فرس ). نام مبارزی . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
گوان پهلوانی بود زورمند
به بازوی برز و به بالا بلند.

فردوسی (از لغت فرس ص 397).


این کلمه در فهرست ولف پیدا نشد.
ترجمه مقاله