ترجمه مقاله

گواور

لغت‌نامه دهخدا

گواور. [ گ ُ وِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش گیلان و همچنین نام مرتعی است واقع در 10000 گزی خاور گیلان و کنار شوسه ٔ شاه آباد به ایلام که بین سراب قنبر و بارکله واقع شده است . هوای آن ییلاقی و سردسیر است . تابستان در حدود 450 الی 500 خانوار از گله داران ایل کلهر در این مرتع در سیاه چادر و آلاچیق ساکن میشوند و به زراعت دیم می پردازند و بعد از شهریورماه و برداشت محصول و افشاندن تخم به گرمسیر حدود مرز ایران و عراق مراجعت می کنند و در نواحی مختلف به شغل گله چرانی مشغول میشوند. طول مرتع در حدود 15000 و عرض آن 6000 گز و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا 1580 گز است ، پس هوای تابستان آن معتدل است . اسامی چشمه سارهای مهم آن به شرح زیر است : چقارشیه ، چرمی ، کمره ، غلامعلی ، حاجلیکه ، جعفر بهرام بیک ، صیادیان ، کرکول وزه . آبش از رودخانه ٔ محلی است . دهستان از یک ده و صدها مزرعه تشکیل شده . تابستان در حدود1200 خانوار از ایل کلهر برای تعلیف احشام و زراعت دیم به نقاط زیر می آیند و زمستان مراجعت مینمایند:
مزارع گواور500 خانوار

3000 نفر


ده بازکله 120 »

720 »


مزرعه ٔ چال آب 100 »

600 »


« ژامرک 30 »

180 »


« سرآب قنبر100 »

600 »


« سیه ایار250 »

1500 »


« کوله سیه وترازک 200»

1200 »


« جمع1300 »

7800 »


(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ترجمه مقاله