ترجمه مقاله

گوراب

لغت‌نامه دهخدا

گوراب . (اِخ ) نام شهری است که از مروشاه جان تا به آنجا چهارده روزراه است . (برهان ). نام شهری بوده به خراسان و از اجزای زابلستان محسوب میگشته ، گویند از شهر مرو تا آنجا چهارده روز راه مسافت دارد، چون در زمان قدیم سیستان و سند در تصرف سام و زال و رستم بوده مردگان خود را در گوراب دخمه میساخته اند، شاید سبب این نام همین باشد. و گوراب گنبدی را گویند که بر قبر بزرگان سازند. و آن شهر را گورابه نیز گفته اند... آنان که گفته اند گوراب از توابع مازندران است اصلاً خبری ندارند واین بیت را ابداً نشنیده اند... (انجمن آرا). سپس انجمن آرا شواهدی از ویس و رامین برای این مطلب آورده که مربوط به گوراب ملایر است . رجوع به همان مدخل شود.
ترجمه مقاله