گورخان
لغتنامه دهخدا
گورخان . (اِخ ) لقب بهرام گور. (از برهان ) :
با عبرت گورخانه ٔ جان
در عشرت گورخان چه باشی ؟
گور از پیش و گورخان از پس
گور و بهرام گور و دیگر کس .
گورخان را چو گور در خم کرد
رفت از آن گورخانه پی گم کرد.
آنچنان گورخان به کوه و به راغ
گور کو داغ دید رست ز داغ .
عاقبت گوری از کناره ٔ دشت
آمد و سوی گورخان بگذشت .
چرخ از آن گورگیری بهرام
گورخان زمانه کردش نام .
با عبرت گورخانه ٔ جان
در عشرت گورخان چه باشی ؟
خاقانی .
گور از پیش و گورخان از پس
گور و بهرام گور و دیگر کس .
نظامی (هفت پیکر ص 73).
گورخان را چو گور در خم کرد
رفت از آن گورخانه پی گم کرد.
نظامی (هفت پیکر ص 76).
آنچنان گورخان به کوه و به راغ
گور کو داغ دید رست ز داغ .
نظامی (هفت پیکر ص 70).
عاقبت گوری از کناره ٔ دشت
آمد و سوی گورخان بگذشت .
نظامی .
چرخ از آن گورگیری بهرام
گورخان زمانه کردش نام .
امیرخسرو.