ترجمه مقاله

گوشالنگ

لغت‌نامه دهخدا

گوشالنگ . [ ل َ ] (اِ مرکب ) کرم هزارپا. (رشیدی ). همان گوشخزک مرقوم که هزارپا باشد. (سروری ج 3 ص 1214). گوش خارک . گوش خبه . گوش خز. گوش خزک . گوش خزه :
قول ناصح به گوش دل داده
می خلد هم چو پای گوشالنگ .

سراج الدین راجی (از رشیدی و سروری ).


ترجمه مقاله