ترجمه مقاله

گوشتمندی

لغت‌نامه دهخدا

گوشتمندی . [ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت گوشتمند. گوشتناکی . پرگوشتی . فربهی . || صاحب جسم حیوانی بودن : آنان که ازخون نیستند و نه از خواست گوشتمندی و نه از شهوت مرد بلی از خدا زاینده شدند. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 6).
ترجمه مقاله