گول زدنلغتنامه دهخداگول زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) فریب دادن . (مجموعه ٔمترادفات ). فریفتن . از راه به در بردن : زده گولم منجم کذاب الف ابدال خویش را دریاب .ظهوری (از مجموعه ٔ مترادفات ).