ترجمه مقاله

گوهرگر

لغت‌نامه دهخدا

گوهرگر. [ گ َ /گُو هََ گ َ ] (ص مرکب ) گوهرساز. گوهرشناس . سازنده وصانع گوهر. (بهار عجم ): کسی که گوهر را حکاکی کند یا در رشته کشد. (از بهار عجم ) (آنندراج ). جواهری و جواهرفروش . (ناظم الاطباء) (از بهار عجم ) :
سبک شد شبه گشت گوهر گران
چنین است خود رسم گوهرگران .

نظامی (از بهار عجم ).


ترجمه مقاله