ترجمه مقاله

گوهر گسستن

لغت‌نامه دهخدا

گوهر گسستن . [ گ َ / گُو هََ گ ُس َس ْ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از نثار کردن و ریختن گوهر بر چیزی است . (بهار عجم ) (آنندراج ). || کنایه از فروباریدن باران است بر چیزی :
هوا بر سبزه اش گوهر گسسته
زمرد را به مروارید بسته .

نظامی (از بهار عجم ).


|| کنایه از تشعشعو پاشیدن نور است :
از این سو زهره در گوهر گسستن
و از آن سو مه به مروارید سفتن .

نظامی .


ترجمه مقاله