ترجمه مقاله

گوهر کشیدن

لغت‌نامه دهخدا

گوهر کشیدن . [ گ َ / گُو هََ ک َ /ک ِ دَ ] (مص مرکب ) حمل کردن گوهر. گوهرکشی . || مجازاً اشک فراهم کردن گریستن را :
بی چراغ روی او ای دیده تر مژگان مکن
روز ما بی او سیاه است و تو گوهر میکشی .

ملاقاسم مشهدی (از بهار عجم ).


- گوهر در چیزی کشیدن ؛ گوهر در رشته کشیدن . (از بهار عجم ).
ترجمه مقاله