ترجمه مقاله

گوکلان

لغت‌نامه دهخدا

گوکلان . [ گ ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای شهرستان گنبدقابوس ، همچنین نام یکی از طوایف ترکمن است . این دهستان در قسمت خاور شهرستان و قسمتی در دشت است و اکثر قراء آن در دره های کوهستانی واقع است و هوای دشت معتدل و هوای قراء کوهستانی به نسبت ارتفاع محل سردسیرتر است . آب قراء دهستان از رودخانه های گرگان ، زاو، یل چشمه و دوچای تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات ،حبوبات ، صیفی و ابریشم است . شغل مردان زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی از قبیل چادرشب و تافته است . از مراکز مهم گوکلان میتوان کلاله و گلی داغ را نام برد. از نظر آمار به سه حوزه ٔ 6،7، 8 تقسیم گردیده و از نظر فرمانداری قسمتی از قراء گوکلان تابع بجنورد است . تعداد قراء حوزه ٔ 6 و 7 گوکلان 62 آبادی بزرگ و کوچک و جمعیت آن در حدود 20هزارتن است . قراء مهم حوزه ٔ 6: پیشکمر، تمسک دهنه و یکه قوز، و قراء مهم حوزه ٔ 8: قرناوه ، کریم ایشان و چغلیق وبق قجه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
رابینو نویسد: «قبیله ای که در حوالی مصب گرگان رود سکنی دارند. منطقه ٔ آنها از یاس تپه در ساحل جنوبی گرگان رود، در مغرب ، تا سرچشمه ٔ گرگان رود در یلده چشمه (یلی چشمه ) و دهنه ٔ گرگان رود در تنگران (در مشرق ) و یا تخمیناً از طول جغرافیایی 55 تا 56 درجه ٔ شرقی می باشد. نهرهائی که اراضی گوکلان را در جلگه ٔ گرگان مشروب می سازند عبارتند از: آب حاجی لر، کچه قره شور که از قلعه ٔ کافه و دوزین جاری می شوند و آب باینل از وامنان و آب چقر بیگدلی از دهنه ٔ فارسیان و فیرنگ و آب عبه خلی خان از دهنه ٔ تنگران . مردم گوکلان افرادی کشاورزند و در عادات خود مانند بادیه نشین ها نیستند. با روسیه تجارت گاو و گوسفند و پارچه ٔ ابریشمی دارند و درخت توت پرورش می دهند و کرم ابریشم تربیت می کنند و قدری نیز تریاک می کارند. و به استعمال آن نیز سخت معتادند و مانند ترکمن های دیگر ساعی و کاری نیستند.
مصنوعات ایشان فقط نمد و فرش های زبر و مقداری پارچه ٔ ابریشمی است . سرزمین ایشان بسیار حاصلخیز است و احتیاجی به آبیاری ندارد ولی بواسطه ٔ کمی جمعیت فرسخ ها از اراضی ایشان عاطل و بی حاصل مانده است . دسته ٔ گوکلان پیوسته از افراد یموت در هراسند ولی تیره ٔ خواجه چون اولاد پیغمبرند و معصوم به شمار می روند هیچ وقت از دست یموت دچار صدمه ای نمی شوند و بدون اسلحه بین قبیله ها رفت و آمد دارند. افراد طایفه ٔ گوکلان با کردهای بجنورد حاجی لر کبودجامه و سایر سکنه ٔ حدود شهر استرآباد میانه ٔ خوبی ندارند. تجاوز و حمله به منظور قصاص و انتقام فراوان اتفاق می افتد. بار مالیات آنها سنگین نیست و عایدات را سرکرده ای که معمولاً یکی از حکام بلوکات استرآباد است می برد. عده ٔ گوکلان ها دوهزار خانوار است . بنابر روایت ترکمن ها گوکلان ها در موقع حمله ٔ مغول قای نامیده می شدند که مشتق از نام قای خان پسر گون خان پسر اغزخان پسر قراخان اولین خان مشرق است . در زمان پادشاهی سلاطین سیمجور آنها به سرزمین کنونی کوچانده شدند. بعد از ویران کردن مشهد مصریان و متفرق ساختن سکنه ٔ آن بعضی از یموتهای ایگدر و بهلکه در نزدیکی خرابه های آنجا رحل اقامت افکنده ناچار بودند که از آب باتلاق بیاشامند. زیرا که مسیر نهر اترک را در نزدیکی چات بوسیله ٔسد بسیار محکم تغییر داده بودند. در ساختن این سد قیر و سرب زیاد به کار بردند». (از مازندران و استرآباد رابینو صص 100-101 و ترجمه ٔ این کتاب صص 137-138).
ترجمه مقاله