گیان
لغتنامه دهخدا
گیان . (اِ) عناصر اربعه باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 312) :
باد باقی به دولت و عمرش
تا موالید و این گیان برجاست .
مخصوص به این فرهنگ است . ظاهراً مصحف کیانا باشد. رجوع به کیانا شود.
باد باقی به دولت و عمرش
تا موالید و این گیان برجاست .
ابوالمعالی (از فرهنگ شعوری ).
مخصوص به این فرهنگ است . ظاهراً مصحف کیانا باشد. رجوع به کیانا شود.