ترجمه مقاله

گیاهناک

لغت‌نامه دهخدا

گیاهناک . (ص مرکب ) گیاه دار و دارای گیاه سبز. (ناظم الاطباء): اِعشاب ؛ گیاه ناک گردیدن جایی یعنی با سبزه و طراوت شدن . (از منتهی الارب ) (صراح اللغة). اصبحت الارض حیرة؛ سبز و گیاهناک شد زمین . اَبَشّت ِ الارض ؛ گیاهناک شد زمین . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله