ترجمه مقاله

گیور

لغت‌نامه دهخدا

گیور. [ گی وَ ](ص ) نقل کننده و سخن راننده و قصه خوان و افسانه گوی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). نقال . قوال . گوینده . || (اِ) در اصطلاح علمی به معنی حس مشترک است و آن قوه ای است مرتب در مقدم تجویف دماغ و اجتماع صور محسوسات پیش او باشد که اگر او نباشد ما حکم نتوانیم کرد که این سفید است و آن سیاه و این ساکن است و آن متحرک . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا).
ترجمه مقاله