گیک
لغتنامه دهخدا
گیک . (اِ) کیک . جانوری سیاه رنگ کوچک و پرنده از قبیل پشه و شپش که در لباس افتد و بگزد. (از انجمن آرا) (از آنندراج ) :
حج مپندار گفت لبیکی
جامه مفکن بر آتش از گیکی .
در لهجه ٔ بیشتر نقاط ایران و هم در برهان قاطع کیک آمده است . رجوع به کیک شود.
حج مپندار گفت لبیکی
جامه مفکن بر آتش از گیکی .
سنایی (از انجمن آرا).
در لهجه ٔ بیشتر نقاط ایران و هم در برهان قاطع کیک آمده است . رجوع به کیک شود.