یابش
لغتنامه دهخدا
یابش . [ ب ِ ] (اِمص ) یابیدن . (ناظم الاطباء). یافتن . || دریافت و ادراک و هوش و فراست و دانش . (ناظم الاطباء) :
چونکه گوهر نیست تابش چون بود
چونکه نبود ذکر یابش چون بود.
چونکه گوهر نیست تابش چون بود
چونکه نبود ذکر یابش چون بود.
مولوی .