ترجمه مقاله

یادگار

لغت‌نامه دهخدا

یادگار. (اِخ ) یکی از خانان خیوه که در حدود سال 1126 هَ. ق . مطابق 1714 م . در خوارزم حکومت میکرد و خانان خیوه دسته ای از ازبکان اند که پس از هرج و مرج اواخر عهد تیموریان تحت امر محمد شیبانی خیوه را نیز مانندماوراءالنهر مسخر ساختند و از حدود 921 هَ . ق . (1515 م .) سلسله ای از ازبکان بر خیوه حکومت یافتند. یادگار نوزدهمین امیری است که نام وی در جدول اسامی خانان خیوه آمده است . (تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 250).
ترجمه مقاله