ترجمه مقاله

یارک

لغت‌نامه دهخدا

یارک . [ رَ ] (اِخ ) از طبیب زادگان بلده ٔ قزوین و در هرات ساکن بوده و گویند به کرم و حسن خلق موصوف آن دیار بوده است . این چند بیت از او انتخاب شد:
سگش از راه وفا از پی ما می آید
سگ اوئیم که ازراه وفا می آید.

#


چو عندلیب برد گل به آشیانه ٔ خویش
به دست خویش زند آتشی به خانه ٔ خویش .
چه کوتاه است شبهای وصال دلبران یارب
خدا از عمر ما بر عمر این شبها بیفزاید.

(آتشکده ص 229).


و در مجمع الخواص نیز آمده است : یارک قزوینی شخصی است درویش وافتاده و اوقات خود را به شاعری می گذراند. این مطلع ازوست :
پریشان خاطرم از کاکل و زلف پریشانش .
که آن سر می کند در گوش و این سر در گریبانش .

(مجمع الخواص 252).


ترجمه مقاله