ترجمه مقاله

یاریگری

لغت‌نامه دهخدا

یاریگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) یاری . امداد. اعانت :
گر آید به یاریگری شهریار
وگر نی به تاراج رفت آن دیار.

نظامی .


- یاریگری کردن ؛ اصراخ . مساعفه . مسانده . (منتهی الارب ). کمک کردن .
ترجمه مقاله