یاز کردنلغتنامه دهخدایاز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یازیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به میدان بر فلک گر یاز کردی کمر شمشیر جوزا باز کردی .نزاری قهستانی .