ترجمه مقاله

یاسر

لغت‌نامه دهخدا

یاسر. [ س ِ ] (اِخ ) ابن احمد شمید. احمد شُمَید حلبی را دو پسر بود یکی به نام ناصر و دیگر موسوم به یاسر و آنها به رستمدار مازندران آمدند پسر نخستین در «نور» اقامت گزید و یاسر در «گلیجان ». و خاندان خلعتبری خود را از اخلاف احمد مزبور دانند و در وجه تسمیه ٔ این کلمه گویند که احمد در زمان خلافت علی علیه السلام حامل خلعتی برای یکی از حکام محلی بوده وبدین سبب به خلعتبر معروف شده است لکن بعقیده ٔ رابینو کلمه ٔ مزبور محرف خلا براست که لقب بعضی از خدمه ٔ سلاطین گیلان بوده است . (ازسفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 23 و ص 22).
ترجمه مقاله