یاقوت نشان
لغتنامه دهخدا
یاقوت نشان . [ ن ِ ] (ن مف مرکب ) یاقوت نشانیده . هر چیز که در آن یاقوت نشانده باشند (معنی صفت مفعولی را رساند). مرصع به یاقوت . || مجازاً به معنی اشکبار و خون بار آمده است :
ای کاش که قوت من بودی ز دو یاقوتش
تا بر سر او چشمم یاقوت نشانستی .
ای کاش که قوت من بودی ز دو یاقوتش
تا بر سر او چشمم یاقوت نشانستی .
معزی .