ترجمه مقاله

یاوند

لغت‌نامه دهخدا

یاوند. [ وَ ] (اِ) پادشاه ، یاوندان ؛ پادشاهان . (فرهنگ اسدی ) (از جهانگیری ) (از برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) :
چو یاوندان به مجلس می گرفتند
زمجلس مست چون گشتند رفتند.

رودکی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).


|| (نف ) یابنده و آنچه چیزی یافته باشد. (از برهان ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله