ترجمه مقاله

یبس

لغت‌نامه دهخدا

یبس . [ ی َ ب َ ] (ع ص ) خشک اصلی که گاهی تر نگردیده باشد و گویند جای تر که خشک شود. و منه قوله تعالی : فاضرب لهم طریقاً فی البحر یبساً . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || امراءة یبس ؛ زن بی خیر که هیچ نیاید ازوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که از وی خیری نیاید. (از اقرب الموارد). || شاة یبس ؛ گوسفندبی شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله