ترجمه مقاله

یحیی

لغت‌نامه دهخدا

یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عروةبن زبیربن عوام اسلامی ، مکنی به ابوعروة، از سرشناسان مدینه و دانشمند و عالم علم انساب بود. روایات کمی نیز از او نقل شده . وی برادرزاده ٔ عبداﷲبن زبیرو مادرش عمه ٔ عبدالملک بن مروان بود و اشعاری به او نسبت می دهند که در آن به ابراهیم بن هشام تاخته است . گویند ابراهیم بن هشام والی مدینه به حدی او را زد که فوت کرد (حدود سال 114 هَ . ق ). (از اعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله