ترجمه مقاله

یحیی

لغت‌نامه دهخدا

یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حکیم بن صفوان بن امیة جحمی . والی و از ثقات رجال حدیث و از مردم مکه بود. در قیام عبداﷲ زبیر از طرف یزیدبن معاویه حکومت مکه را داشت و با ابن زبیر سازش می کرد. چون به یزید گزارش دادند او را عزل کرد. مرگ وی پس از سال 62 هَ . ق . روی داد. (از اعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله