ترجمه مقاله

یخمال

لغت‌نامه دهخدا

یخمال . [ ی َ ] (ن مف مرکب ) مالیده با یخ .
- خاکشی یخمال ؛ خاکشی که یخ بر آن مالند و سرد کنند و برای رفع اسهال به بیمار دهند. (یادداشت مؤلف ).
- یخمال کردن خاکشی ؛ یخ بر خاکشی و امثال آن مالیدن و سرد کردن . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله