ترجمه مقاله

یخ تراش

لغت‌نامه دهخدا

یخ تراش . [ ی َ ت َ ] (اِ مرکب ) ابزاری که بدان یخ را می شکنند و می تراشند. (ناظم الاطباء). آلتی آهنین چون اره برای تراشیدن یخ پالوده و جز آن . داس گونه ای که بدان یخ تراشند پالوده و غیره را. اره ٔ درشت به شکل داسی هلالی تراشیدن یخ را. (یادداشت مؤلف ). افزاری باشد به صورت داس که بدان یخ تراشند. (آنندراج ) :
یخ تراشی که به دست مه خود می بینم
به ز ماه نو عید رمضان است مرا.

سیفی .


|| (نف مرکب ) تراشنده ٔ یخ .
ترجمه مقاله