ترجمه مقاله

یدی

لغت‌نامه دهخدا

یدی . [ ی َ دی ی ] (ع ص نسبی ) یدوی . منسوب به ید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود. || مرد استادکار. (منتهی الارب ). مرد چربدست . (مهذب الاسماء). مرد زیرک و حاذق و استادکار. (از ناظم الاطباء). || جامه ٔفراخ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله