ترجمه مقاله

یزید

لغت‌نامه دهخدا

یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ثروان قیسی ، از قبیله ٔ قیس بن ثعلبة، مکنی به ابوثروان و معروف به هبنقه و ملقب به ذوالودعات جاهلی بود و در غفلت مثل است . گویند: «احمق تر از هبنقه !» وی گردن بندی به درازی ریشش از شبه و سفال و استخوان بر گردن می آویخت . سبب این کار را پرسیدند گفت : می خواهم بدان خودم را بشناسم ! برادرش گردن بند را دزدید و بر گردن آویخت چون برادر را دید، گفت : اگر تو منی پس من کیستم ؟! (از اعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله