یسیریلغتنامه دهخدایسیری . [ ی َ ] (حامص ) اسیری . اسارت : گفت چرا اندر ماه حرام این کاروان را بزدی و این جماعت را بکشتی و قومی به یسیری بردی . (ترجمه ٔ تفسیر طبری ). و رجوع به یسیر شود.