ترجمه مقاله

یعرب

لغت‌نامه دهخدا

یعرب . [ ی َ رُ ] (اِخ ) ابن قحطان ، پدر قبایل یمن . گویند اول کسی است که به زبان عربی سخن گفته . (از منتهی الارب ). نام پسر قحطان ، پدر قبایل یمن . (ناظم الاطباء). مردی که زبان تازی او بیرون آورد. (آنندراج ). جد اعلای مردم یمن ، و در اساطیر نام پدر عرب و واضع زبان تازی است . (یادداشت مؤلف ). پدر عرب و بدر فلک ادب بود و اول کسی بود که به خط عرب کتابت کرد و بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت و خاطر او به مواسات ابیات و اشعار پیوسته انقیاد می نمود و نوحه ٔ حضرت آدم را بر پسرش هابیل که به زبان سریانی و به نثر بود به زبان عربی به نظم درآورد تا حفظ آن آسان باشد و از آن نوحه است :
تغیرت البلاد و من علیها
و وجه الارض مغبر قبیح
تغیر کل ُّ ذی طعم و لون
و قَل َّ بشاشة الوجه الصبیح .
ترجمه : سرزمینها و کسانی که در آنها بودند دگرگون شدندو روی زمین خاک آلود و زشت است . هر مزه و رنگی تغییریافت . و کم است خندانی و بشاشت روی زیبا. (از لباب الالباب ج 1 ص 18). و در تاریخ اسلام آمده است : پدرش در هنگام تفرق فرزندان نوح به یمن آمد و پادشاه شد. پس از پدر به سلطنت رسید و زبان عربی را در آنجا آموخت ودر حیات خود نواحی را به برادران خود داد، از جمله عمان را به عمان بن قحطان و حضرموت را به حضرموت بن قحطان . گویند پس از یعرب پسرش یشجب به سلطنت رسید. (ازتاریخ اسلام ص 19).
- یعرب زبان ؛ عربی زبان . تازی زبان . که به زبان عرب سخن گوید :
ادیب و دبیر و مفسر نبود
نه سحبان یعرب زبان عنصری .

خاقانی .


ترجمه مقاله