ترجمه مقاله

یعفور

لغت‌نامه دهخدا

یعفور. [ ی َ ] (ع اِ) آهوبره . گوزن بچه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آهوبره که اندک مایه قوت گرفته باشد. (دهار) (از مهذب الاسماء). آهوبچه ٔ میان خشف ورشا. ج ، یعافیر. (یادداشت مؤلف ). || آواز. || جنبش . || پاره ای از شب . ج ، یعافیر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله