ترجمه مقاله

یعوق

لغت‌نامه دهخدا

یعوق . [ ی َ ] (اِخ ) نام بتی مر قوم نوح را که آن را می پرستیدند. (ناظم الاطباء) (از ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (از دهار). نام بتی است از بتان قوم نوح (ع ) که به صورت اسبی بود. (آنندراج ) (غیاث ) (مهذب الاسماء). بتی است مر قوم نوح را. یا مردی بود از صالحان زمان خود در آن قوم ، همین که مُرد، بر او گریستند و زاری کردند.پس شیطان در صورت آدمی پیش ایشان آمد و گفت من در محراب شما مجسمه ٔ او را برای شما می سازم و شما هر وقت نماز خواندید او را می بینید و آن را برای آن قوم درست کرد و مجسمه ٔ هفت تن دیگر از نیکوکاران قوم را نیز ساخت و این کار را برای آنان ادامه داد تا این پیکره ها را برای خود بت قرار دادند و بدانها عبادت کردند. (از منتهی الارب ). نام بتی از مذحج و یمن . (یادداشت مؤلف ). بت قبیله ٔ حمدان . (دمشقی ). در قرآن ، نام پنج بت فرزندان نوح ذکر شده است : ود، سواع ، یغوث ، یعوق و نسر. این بتها ظاهراً معبود اعراب جنوبی بوده اند و به گفته ٔ ابن الکلبی در شمال مثل بتهای سابق الذکر مورد احترام نبوده اند. (تاریخ اسلام ص 36) :
شرع او چون نشست بر عیوق
شد گسسته عنان عز یعوق .

سنایی .


ترجمه مقاله