ترجمه مقاله

یغلغ

لغت‌نامه دهخدا

یغلغ. [ ی َ ل َ / ل ِ ] (ترکی ، اِ) تیر پیکان دار.(ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ) :
پَرّ کرکس بین به رنگ خرمگس
یغلغی را کزکمان خواهد گشاد.

خاقانی .


و رجوع به یغلق شود. || ظاهراً نوعی پوشاک است . یقلق : علمداران میان بند مصری و یغلغ یزدی و برگ تبریزی . (نظام قاری ص 154).
ترجمه مقاله